خوب بو بکش پدرجان

کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۱/۰۴/۲۳
    254
  • ۰۱/۰۴/۱۳
    253
  • ۹۹/۱۲/۲۹
    249
  • ۹۹/۱۲/۰۹
    -
  • ۹۹/۱۲/۰۷
    248
  • ۹۹/۱۲/۰۵
    247
  • ۹۹/۰۹/۱۴
    245

۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۱ ثبت شده است

۱۳
ارديبهشت

امشب کار آن نقاش تمام شد

مُرد

چون تورا آزرده بود

خسته ام

خیلی خسته.

۰۸
ارديبهشت

هیچ شعری شاعر ندارد.

هر خواننده ی شعری

شاعر آن لحظه ی شعر است.

 

نرودا

۰۶
ارديبهشت

این صدا با خون بالا می آید

هرچه بلندتر

بیشتر خون می کند و می آورد

نادانسته

دانسته

از انتظار

تکرار

می

گویی

بی خود

بی جهت

بدون آرم

بدون طرح

حالا از سرما بگو

که خون را بند می آورد

۰۱
ارديبهشت

تاریک ترین گوشه ی وجودم را نوری خیره کننده پر می کند.

برای انکار این رویا توانی فوق انسانی لازم است که من حالا ندارم.

در آن دور دست ها حجمی را می شناختم که از خود خالی بود و برای یک «او» تمام مفاهیم زندگی اش را تغییر داد. و حجم که به قالب درآید محصور شود و زشت شود و رسوای حجم ها.

به قالبت که درآمدم نه تو تاب آوردی حجم به قالب درآمده ام را و نه من  بی حرمتی به قالب تورا.

پس داستان شروع می شود و تمام می شود. بی آن که کسی به یاد داشته باشد که زمانی در دوردست ها حجمی بود که از خود خالی نبود.