خوب بو بکش پدرجان

کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۱/۰۴/۲۳
    254
  • ۰۱/۰۴/۱۳
    253
  • ۹۹/۱۲/۲۹
    249
  • ۹۹/۱۲/۰۹
    -
  • ۹۹/۱۲/۰۷
    248
  • ۹۹/۱۲/۰۵
    247
  • ۹۹/۰۹/۱۴
    245

۶ مطلب در مرداد ۱۳۸۹ ثبت شده است

۳۰
مرداد

تولد شما هم مبارک لر زرده

کادوتم آماده س گذاشتم بغل دست میزرا عبدالله

راضی باش از ما

۲۵
مرداد

 

4 شرط خوشبختی از نظر ادگار آلن پو:

1. زندگی در هوای آزاد

2. عشق یک موجود

3. فراغت از هرگونه جاه طلبی

4. آفرینندگی

 

 

۲۲
مرداد

 

آنتونی فلو(2010-1923) ، فیلسوف تحلیلی و تجربه گرای بریتانیایی ، بیشتر به واسطه تحقیقات گسترده اش در قلمرو فلسفه دین ، شهرت دارد.فلو در زمان تحصیلش در دانشگاه آکسفورد ، دانشجوی نخبه ای بود که زیر نظر گیلبرت رایل در حوزه« فلسفه زبان عامه» تحقیق می کرد. وی در دانشگاه های مختلفی از جمله آکسفورد، ابردین، کیل و ریدینگ به عنوان استاد فلسفه ، تدریس و ازین طریق دیدگاههای فلسفی خود را بسط داده است.او که چندی پیش بدرود حیات گفت ، دو دوره کاملا متفاوت را به لححظ فکری از سر گذرانده است:

1.      تلاش فکری گسترده برای تحکیم مبانی الحاد

2.      مرحله خداباوری و باور به ضرورت وجود خدا

       فلو در دوره طولانی و نخست فکری اش ، سر سلسله و چهره اصلی جریان الحاد بود. او طی مدتی که به «باشگاه سقراطی» سی.اس.لوئیس رفت و آمد داشت، مقاله ای با عنوان«الهیات و مساله خطا» نگاشت و در آن به اثبات این نکته پرداخته بود که دعاوی مربوط به خداوند یکسره بی معنا بوده و نمی توان با محک تجربه درستی یا نادرستی آن ها را به آزمون کشید.فلو براهین اثبات خداوند، به ویژه «برهان وجودی» را ، منتج نمی دانست چرا که معتقد بود این برهان به اشتباه بر این مدعا مبتنی است که مفهوم وجود را می توان از مفهوم خیر استخراج کرد. از میان دیگر آثار او می توان به«خدا و فلسفه»(1966) و «پیش فرض های مکتب خداناباوری»(1976) اشاره کرد.دعوی او این بود که ما تا سند و گواهی تجربی از وجود خدا در دست نداشته باشیم ، باید بر وفق مذهب خدا ناباوری بیندیشیم. او بر همین اساس نگاهی انتقادی به مقوله های حیات پس از مرگ، اراده آزاد در دفاع از مساله شر و تکثر معنایی مفهوم خدا داشت. اما درنهایت این صور علمی برهانغایت شناختی بود که قانع اش کرد، خدایی وجود دارد.

        فلو در سال 2004 ، از باور مالوف و پیشین خود عدول کرده ، سرسپردگی اش را به مذهب خداباوری را اعلام می کند. او با گری هابرماس گفت و گویی انجام می دهد- متن این مصاحبه با عنوان«ملحد به خدا ایمان  آورد» در نشریه Philosophia Christi در همان سال به چاپ رسید و در آن اعلام می کند، تقید دیرپایش به مکتب خداناباوری را رها کرده و بر وفق نظر توماس جفرسون به جرگه خداباوران پیوسته است.مبنای این نظر، اهتمام به طرح و نقشه هوشمندانه ای است که در عالم نهفته است. به نظر فلو ، برهان مبتنی بر طرح هوشمند و عقلانی عالم ، آن چنان که امروز ه مطرح می شود، بیش از گذشته یقین آور است.البته در این دیدگاه ، اعتقاد به مکاشفه و ربط آدمی با خداوند از یان طریق، محلی از اعراب ندارد. به باور فلو، متقن ترین براهین مربوط به اثبات خدا ، آن هایی هستند که از سوی کشفیات علمی اخیر پشتیبانی می شوند. از سویی دیگر در این دیدگاه ، ردپای اندیشه ارسطویی، آن جا که به مفهوم خدا راجع است، دیده می شود؛ صفات قدرت و عقل در اندیشه ارسطو به خدا، با نگاهی که فلو به عقل و هوش دارد، قرابت دارند. البته چنین سنخی از باور به وجود خدا هرگز با باور دین مداران به وجود خداوند ، نسبتی ندارد. توجه به این تفاوت و فاصله گذاری میان این دو دیدگاه ، به خصوص برای کسانی که در حوزه دین پژوهی و خداشناسی فعالیت فکری دارند بسیار ضروری است.شاهد این سخن، گفته های خود آنتونی فلو است: « به عقیده من، ما بالضروره باید میان خدای ارسطو و اسپینوزا و خدای مسیحیان تمایز قائل شویم».

        فلو در سال 2007 بعد کتابی با این عنوان می نویسد:« خدایی وجود دارد: چگونه شد که مشهورترین ملحد عالم، فکرش را تغییر داد؛ با همکاری رُی آبراهام وارگیس». این اثر به خوبی چرایی تغییر عقیده فلو را نشان می دهد.در عین حال ، با براهین و ادله ای که در جای جای کتاب فراهم آمده ، امکانی برای پیروان مذهب خداباوری سنتی پیش می آید تا با نگاهی تازه - نگاهی که آخرین نتایج پژوهش های علمی را مد نظر دارد - در زمینه خداشناسی تحقیق کند. فلو در این کتاب چهار دلیل عمده که او را به وجود خدا متقاعد ساختند ذکر می کند. این دلایل به اختصار عبارتند از:

1.      قواعد و قوانین موجود در طبیعت را تنها به واسطه مفروض گرفتن وجود عقلی الهی می توان تبیین کرد.

2.      امور ثابت عالم به منظور حفظ حیات آدمیان به خوبی هماهنگ شده اند.

3.     حیات باید چیزی فراتر از ماده باشد.چراکه ماده نمی تواند خود را برخلاف حیات بازتولید و ابقا کند. بهترین تبیین برای این امر این است که این صفات برآمده از خداست  و

4.      هر آن چه که در وجود می آید ، علتی دارد؛ عالم به وجود آمده است. پس عالم علت موجده ای می خواهد.

بر سر این کتاب منازعات زیادی در گرفت. ماجرا این بود که پس از انتشار کتاب، مجله نیویورک تایمز ادعا کرد، آنتونی فلو دچار زوال عقل شده است. این دعوا با تایید این نظر از سوی مفسرانی همچون  پ. ز.مایرز و ریچارد کری یر و مخالفت برخی از جمله خود فلو تا مدت ها ادامه داشت.

صرف نظر از جزئیات این منازعه و این که بالاخره حق با چه کسی بود، این موضوع روشن است که فلو به وجود خدا باور یافته و منشا این باور او، نه اعتقاد به تعالیم مسیحی بلکه ناتوانی در تبیین صرفا تجربی علت پیدایی حیات ارگانیک از DNA بود:« تنها و تنها گواه من برای اعتقاد به وجود خدا، ناتوانی برای به دست دادن نظریه ای طبیعی است که براساس آن تبیین شود، چگونه انواع نخستین مولد از منشا DNA برآمده اند...». براین اساس فلو به این باور می رسد که« تنها با باور به خدا یا عقل یا هوش برتر است که می توان به خوبی از پس تبیین منشا حیات و پیچیدگی طبیعت برآمد».

                او در گفت و گو با نشریه«مسیحیت امروز» در سال 2005 می گوید:« از آغاز حیات فلسفی ام، سلوکِ سقراطِ افلاطون را در پیش گرفتم؛باید خود را به دست استدلال بسپاریم و تا هرجا که می رود همراهی اش کنیم». فلو در جایی دیگر می گوید:« خدا پرستی اش نتیجه هم سخنی و همدلی فزاینده ای بود که با بصیرت های امثال اینشتین یافته بود. عالمانی که معتقد بودند، در پس پیچیدگی های وصف ناپذیر عالم طبیعت، باید عقل و هوشی در کار باشد».

                بر اساس آن چه که خود او بارها بر آن صحه گذاشته، هرگز مسیحیت را نپذیرفت و این یعنی خدایی که او بدان باور دارد، همان خدایی نیست که مؤمنان در پیشگاهش نماز می خوانند و سجده می گذرانند. این خدا همان علت اولی فلسفه است که تنها به کار تبیین خلقت عالم می آید. با این حال ، پیگیری ماجرای فلسفی کسانی همچون فلو، مسائل اساسی بشر دوره معاصر را برملا می کند.: آیا آدمی می تواند رها از تمام باورها و اندیشه های متافیزیکی ، هر آن چه که هست را تبیین کند؟ علم و  تکنولوژی برآمده از آن، می تواند پاسخگوی نیازهای وجودی و معرفتی آدمی باشد؟اگر هست، اعتقاد به باورهای دینی دیگر چه معنایی دارد؟و اگر نیست، کیفیت باور به آموزه ها و تعالیم دینی  در عصری که پنبه نظام های جهان شمول فلسفی و متافیزیکی زده شده، چگونه خواهد بود؟ انسان معاصر به حکم تاریخمندی اندیشه، راهی جز مواجهه با مسائل امروزین تفکر نداردو نفی دگماتیک اندیشه ها راه وافقی را  نخواهد گشود. اندیشه به دین و کشف امکان های نهفته در آن، فلسفی ترین و مقتضی ترین کاری است که متعاطیان را تفکر باید به آن اهتمام داشته باشند. انجام و نتیجه تفکر آنتونی فلو را شاید بتوان با این گفته مارتین هایدگر بهتر بیان کرد:«تنها خدایی می تواند ما را نجات دهد.»

 

 

 

 

۱۳
مرداد

 

برهانِ «رنجِ زیستن» از آرتور شوپنهاور

1.     زندگی ، اراده ورزیدن است.

2.     اراده ورزیدن ، دنبال کردنِ یک هدف است.

3.     آدمی یا به هدفش می رسد یا نمی رسد.

4.     اگر نرسد ، دُچارِ فقدان می شود ، یعنی رنج می برد.

5.     اگر برسد ، دُچارِ کسالت می شود، یعنی رنج می برد.

پس

6.     زندگی ، رنج است!

 

 

۱۰
مرداد

تولدت مبارک

۰۵
مرداد

مرا 
تو 
بى‌سببى 
نیستى‌. 
به‌راستى‌ صلت‌ کدام‌ قصیده‌اى 
ای غزل؟
‌ستاره‌ باران‌ جواب‌ کدام‌ سلامى 
به‌ آفتاب ؟
‌از دریچه‌ى‌ تاریک 
‌کلام‌ از نگاه‌ تو شکل‌ مى‌ بندد 
خوشا نظر بازیا که‌ تو آغاز مى‌کنى‌!