خوب بو بکش پدرجان

کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۱/۰۴/۲۳
    254
  • ۰۱/۰۴/۱۳
    253
  • ۹۹/۱۲/۲۹
    249
  • ۹۹/۱۲/۰۹
    -
  • ۹۹/۱۲/۰۷
    248
  • ۹۹/۱۲/۰۵
    247
  • ۹۹/۰۹/۱۴
    245

Unknown

چهارشنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۱، ۱۰:۰۸ ب.ظ

من، به کف دستم عصای بی برگم را گرفته ام.

سینه ای نجوا کنان در آفتاب خوابیده.

همه ی پنجره ها مژگانی مثل زنان دارند.

برج کلیسا، چون انگشت نشانه، رو به سوی آخرین ابر سفید کوچک دارد.

سکوت پس از هیاهو. بعدش مسیح می گذرد و صدا می فروشد.

چکاوک، منقار ساعت هفت را می بوسد.

رگباری از خروس های باد نما در هواست.

گوش های قاطری که خودش را نمی توان دید- شب را به خود باز می خوانند.

نور روی یقه ام رنگ می بازد.

ساعتی است که تولد تنهای چراغ های خیابانی آغاز می شود.

کسی کلید ستاره ها را می زند.

و این چیزی است که قصد اثباتش را نداشتم.

 

بونوئل

نظرات  (۲)

سلام خوبی؟ وب خوبی داری.منم یه سایت موزیک دارم که خوشحال میشم سر بزنی.اگه هم ســـاکــس یا همون فیـــلتر شکــــن رایگان میخوای توی سایت عضو شو و روی ســـاس رایگان کلیک کن.اینم آدرسش www.funseda1.tk.درضمن دوست دارم به چت روم ما هم سر بزنی و جزء کاربرامون باشی.دور همدیگه خوش میگذره.اینم آدرس چت روم: www.chat.funseda1.tk خوشحال میشم بیای.فدات.منتظرتم
سلام...مطلباتو خوندم..خوب مینویسی... منتظر حضور و نظرت هستم... بازم میام سایتت

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی