خوب بو بکش پدرجان

کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۱/۰۴/۲۳
    254
  • ۰۱/۰۴/۱۳
    253
  • ۹۹/۱۲/۲۹
    249
  • ۹۹/۱۲/۰۹
    -
  • ۹۹/۱۲/۰۷
    248
  • ۹۹/۱۲/۰۵
    247
  • ۹۹/۰۹/۱۴
    245

Unknown

جمعه, ۲۵ آذر ۱۳۹۰، ۰۸:۵۸ ب.ظ

اگر دلیل دوستی ها صرفا دانش آدم باشد

کتاب خانه ها

شایسته ترین دوست در دوستی خواهند بود

زیرا پای دلت را لگد نمی کنند

و قندو چائی ات را هدر نمی دهند

وبه موقع ساکت اند

وبه موقع حرف می زنند

یادم می آید در ارومیه بودم

و روی تپه ها برای خودم می گشتم

هوا سرد بود اما باران نمی بارید.

آن روز

درست یا نادرست به دنباله ی همین مبحث

به نتایج نه چندان درخشانی رسیدم

ودر تنهایی خُرافی و بی پشتوانه ی خود دریافتم

که دلیل این ضعف، ناهماهنگی است

ناهماهنگی عمق قصه و ذهن مسطح راوی،

ناهماهنگی هوشیاری علم روانشناسی

وشلختگی ثبت احوالات

با تکراری ترین اصولی که

متعلق به دوران پارینه سنگی عمل ها

و ابتدایی ترین عکس العمل هاست.

ناهماهنگی بین تامل های خلاقانه و موثر

با حرکت های تند اداری!

ناهماهنگی بین شعور سخت و شهرت آسان!

ناهماهنگی بین بایدها و ندانستن ها!

دانستن ها و نتوانستن ها

و اضطرابی که دامنگیر همه ی عوامل عالی رتبه

ودون پایه ی یک کار است.

همان آیاهای ساده ی انسانی

که سالانه در دنیا در هیئت غول سکته،

هزاران نفر از برادران عیال وار ما را،

حداقل به سی سی یوها می فرستد.

ناهماهنگی بین خرج و درآمد.

ناهماهنگی بین ساندویچ های نامرغوب و انواع زخم معده ها!

ناهماهنگی بین چک و سفته های سرمایه

با دودی چشم های کودکانه ی من.

ناهماهنگی بین حقیقت و واقعیت!

ناهماهنگی بین توان هنرپیشه و شعاع بسته ی میزانسن.

ناهماهنگی بین وسعت میزانسن و ناتوانی هنرپیشه.

ناهماهنگی بین سینما و صنعت!

و خلاصه جمع بندی خرافی تر این که

پس سینماگرانی که می آیند

ودر دل این همه معضل،

اعتبار فرهنگی ما در هنر هفتم می شوند،

ابر مردانی هستند که تقدیر در سده،

مبعوثشان می کند

تا بیایند و بروند!

بدون این که قابل تکرار باشند.

و از این جا به بعد دیدم و می بینی که بحث جهانی می شود

کاش می دانستی منظورم چیست

تو می دانی؟

تکرار سبک هیچکاک یا برسون یا فلینی

به تماشاچیان سینما خدمت محض است

اما برای خود سینما هیچ سودی نخواهد داشت

از حافظ تا امروز

چندخروار غزل سروده شده است؟

شاید صدتا!

آن چه به عنوان غزل سروده شده است

مطمئنا به نفع شنوندگان و خوانندگان غزل بوده است

ونه به نفع خود غزل

و خوب که نگاه می کنی می بینی،

غزل منتظر یک ابرمرد است

تا بیاید و هشت حافظ را به نُه تبدیل کند

این جاست که به احترام نیما کلاه از سر برمی داریم

وبه ستایش شاملو همه از جا بلند می شویم...

وبه تماشای خانه دوست کجاست و سوته دلان و دستفروش،

احساس غرور می کنیم

و تومن مان را با اطمینان

روی میز رستوران ها کنار دلارها می کوبیم

وبا توجه به سن و سال فرهنگی بشر

پدرانه به چهارگوشه ی جهان سرک می کشیم

 وبا همان احساس خدادادی پدرانه

که مرز و بوم نمی شناسد،

حافظان سینمای دنیا را تحسین می کنیم

و خوشحال می شویم

در روزگاری زنده ایم که

تارکوفسکی و برسون و فلینی زنده بوده اند...

 

کاکا حسین

 

نظرات  (۴)

سلام. اسرار ازل را نه تو دانی و نه من. وین حرف معما نه تو خوانی ونه من. هست از پس پرده گفتگوی من و تو. چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من... من یه سایت فروشگاهی دارم خوشحال می شم ازش بازدید کنی...
« نه اینکه پای دلت را لگد نکنند » ؛ آنجا آن را که میخواهی انتخاب می کنی : تو فعٌال هستی و او یک منفعل در دست تو ، درست مثل یک مجسٌمه که آن را به عنوان طرف مباحثه و مجادله خودت انتخاب کنی ، مثل یک کیسه بکس ! . احساسات بسیار لطیف تو به یک دیکتاتوری کورکورانه ختم نشده است کاکا ؟! . تو او را میخوانی ، امٌا او تو را نمی خواند و از این خوشحالی ؛ غافل از این که زیرکانه ، بسیار زیرکانه ، تو را می نویسد ، تو را هویت می بخشد ؛ هویتی دیگر ، تو را عوض می کند ...کتاب ، آبی است که وقتی واردش می شوی تا جرعه ای بنوشی در آن غرق می شوی ...
همه رو یک جا میزاری؟
همه رو یک جا میزاری؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی