خوب بو بکش پدرجان

کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۱/۰۴/۲۳
    254
  • ۰۱/۰۴/۱۳
    253
  • ۹۹/۱۲/۲۹
    249
  • ۹۹/۱۲/۰۹
    -
  • ۹۹/۱۲/۰۷
    248
  • ۹۹/۱۲/۰۵
    247
  • ۹۹/۰۹/۱۴
    245

بازم همون

يكشنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۸۹، ۰۹:۰۵ ب.ظ

روز پنجاه و یکم

            چشم هایم را درآوردم و یک جفت چشم دیگر گذاشته ام جایشان.

 

روز پنجاه و دوم

            امروز یا شایدم دیروز افتادم رو تخت بیمارستان خودشم از پشت!!

            چیزی که یادمه از اول صبح که تو خاروخاشاک و چمن غلت می زدیم، یکهو احساس کردم که دارم با منّت نفس می کشم. اصلاً قفسه ی سینه م برای بالا پایین رفتن دستورِ کتبی می خواست. اما من که کم نیاوردم و انقدر این بوروکراسی رو به مسخره گرفتم که دوتامون کم آوردیم. یعنی دیگه دستور کتبی منو قبول نمی کرد. احساس می کردم یه وزنه ی 100 کیلویی(البته شاید. چون تا حالا یه وزنه ی 100 کیلویی رو تجربه نکردم) رو سینه مه و دیگه کارم تمومه.

    بعدش دیگه چیزی یادم نمی آد تا وقتی که صدای بهدار رو شنیدم که باهام حرف می زد. می گفت: بهتری؟ سرم رو روبه پایین تکان دادم. یه چیزی رو دهنم گذاشته بودن که یه توده هوای گرم رو با فشار می فرستاد طرف دهنم.منم مجبور بودم تند تند هوارو ببلعم . یه کم که فشار سینه م کمتر شد، پاشدم که برگردم.

ای بابا! بازم چیزی یادم نمیاد . فقط یادم میاد که کُد3 مرتب باهام حرف می زد. منم فقط نگاش می کردم خیره. انگار نمی شناختمش.اما می شناختمش. با یه سوزش تیز تو دستم به خودم اومدم دیدم رو تخت بیمارستانم. بقیه ش زیاد تعریفی نداره. عین آبکش سوراخ سوراخم کردن. الانم یکی از مراقبای تختِ بغلی انقدر خرناسه می کشه که نمی زاره بخوابم. ساعت که ندارم اما فکر کنم حدودِ سه نصفه شب است.

 

بسه دیگه حوصله ادامه ندارم

نظرات  (۱۰)

جهت ارایه پاره ای توضیحات لطفا به تیمماخوبه.
پاسخ:
چشم
نمیدونم چرا این صحنه ها اینقدر برام آشناست تو چی فکر می کنی!!!!!!
پاسخ:
اونجا درش قفل نبود داداش
کجایی زرده اونورا نمیای...
منم.
عجب سگ جونی تو بچه!!!
پاسخ:
یس آی ام
سلام ژنه هستم ولی خستم
پاسخ:
راس می گه ژنه من شاهدم
البته بهتر بود بجای واژه سگ جون میگفتی جا سخت خانوم محترم.
صلا تو جا سختی؟!!!
پاسخ:
yes I am!!
چرا یه بار اصفهان چشم خوردم
حالا چی هست این جا سختی؟منظورم معنی شه!!اگر اقایون بسیار محترم صاحب کلام راهنمایی کنن ممنون میشم!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی