خوب بو بکش پدرجان

کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۱/۰۴/۲۳
    254
  • ۰۱/۰۴/۱۳
    253
  • ۹۹/۱۲/۲۹
    249
  • ۹۹/۱۲/۰۹
    -
  • ۹۹/۱۲/۰۷
    248
  • ۹۹/۱۲/۰۵
    247
  • ۹۹/۰۹/۱۴
    245

از همان کاغذهای زرد ترسو

شنبه, ۱۵ آبان ۱۳۸۹، ۰۹:۱۶ ب.ظ

 

دچار شده ام! 

و واگویه های پریشان ذهنم که از این همه هنر!! ، 

به جای گفتن

 فقط لولیدن را

 به درستی انجام می دهند.

نیم ساعت پیش پیرمردِ دوست داشتنی را در تلویزیون دیدم و عاشقش شدم. ولی حالا هرچه سعی می کنم نه تصویر و نه اسمش را به یاد نمی آورم.

فقط صدایش

را

می شنوم.

دچار شده ام.

دچار

همین

 

17 آذر 1387

 

 

نظرات  (۹)

ژنه برگشتت به ژ رو تبریک می گم ابته شما به هر حال ژنرالی چه با ژ چه با جژنه جان ماموریت انجام شد.
صلا کاری که گفتی رو کردم. جواب نداد قضیه آب رفتست و جوب
پاسخ:
راحتی؟ شبا راحت می خوابی؟
اگه کمرنگ(در واقع بیرنگ)شدم ببخش روله جان!!!
پاسخ:
من از این جسارتا نمی کنم ننه. حضورتون نعمته نبودتون حکمت.
زرده خوب کردی.خوبم.
ژنرال البته
آره چرا راحت نخوابم مثیکه فراموش کردی من لرم
پاسخ:
یادم تو را فراموش
ژنه جان البته ما که نرفتیم ولی میگن تو نظام وقتی مافوق دستور بده راه در رو ندارم ماهم اطاعت امر کردیم
پاسخ:
داره زرده جان. داره. پس این همه حکایت که ژنرال تعریف کرد برات رو چیکار کردی؟؟
ژنرال دلمون برات تنگ شده بود.
خوبم ژنرال.خوبی؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی