نداره
حواسم جمع نیست
تو خیابون هستم.دختر مانتوی سبزی داشت.از کنارم که رد شد بوی ادکلنشو توجهمو جلب کرد.open بود. تنها ادکلنی که واقعاً بهش حساسیت ندارم. داشتم فکر می کردم که ممکنه کسی باشه که به این ادکلن حساسیت داشته باشه. که صدای داد دختره کله مو 180 درجه چرخوند.موتوریه بهش زد و در رفت. رفتم بالا سرش کفشاش در اومده بود.از سرشم خون می اومد.درست نفس نمی کشید.می خواستم زیر سر شو بلند کنم که نفس بکشه راحت که ماموره اومد بالا سرم.
- موتور بود آره؟
گفتم: آره. در رفت.
- شماره شو برداشتی؟
گفتم: نه .
- حواست کجاست؟
.............
دارم با خواهرم Shakespeare in Love رو نگا می کنم. یکی از اون سکانسا که گوئینت پالترو با گریم پسر بازی می کنه. به این فکر می کنم که چطور بعد اون فیلم من واقعاً هیچ کار خاصی ازش ندیدم.
- : دیدی؟
من : چیو؟
- : لنزم گذاشته.
من: خوب؟
- : تو اون یکی صحنه نداشت.
من: متوجه نشدم.
- حواست کجاست؟
..........
با دوستم داریم تمرین ولگردی می کنیم. دارم در مورد اینکه چه جوری بعضیا پول می دن نرم افزار آموزش دف نوازی می خرن و امید دارن یه بتونن یه روزی دف بزنن باهاش بحث می کنم.
- : خوب منم اون اوائل یه دونه سه تارشو گرفتم.اتفاقاً بدم نبود. حداقل بدون پیش زمینه قبلی نرفتم کلاس استاد.
میگم: بابا دف و سه تار خیلی با هم توفیر داره. سه تار نوازی که نباید تو ذات آدم باشه. اما دف باید باشه. اگه نباشه این کارا وقت تلف کردنه.
براش مثال یکی رو میارم که چند ماه باهاش کار کردم که شور عرب رو بزنه اما هر بار که دوباره می دیدمش انگار دفعه اولیه که این ریتم رو می شنوه.اما ژنرال بدون اینکه قبلا دف زده اولین باری که دف دستش گرفت...
یهو می پره وسط حرفم:
- : دیدیش؟
می گم: چیو؟
- : بابا دختره رو.
می گم: نه.کدوم دختره.
- : ای بابا همین الان از کنارمون رد شد.تو ارومیه....
می گم: خوب چرا من باید بشناسم؟
- : ای بابا . تو دانشکده شما بود.
می گم: متوجه نشدم.
- : اَه.حواست کجاست؟
حواسم جمع نیست.