خوب بو بکش پدرجان

کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۱/۰۴/۲۳
    254
  • ۰۱/۰۴/۱۳
    253
  • ۹۹/۱۲/۲۹
    249
  • ۹۹/۱۲/۰۹
    -
  • ۹۹/۱۲/۰۷
    248
  • ۹۹/۱۲/۰۵
    247
  • ۹۹/۰۹/۱۴
    245

برای پدربزرگم؛یگانه درویش زنده ای که می شناسم

دوشنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۸۹، ۰۷:۵۴ ب.ظ

 

 

« در سن و سالی که من هستم هر بهار جدیدی که می بینم برایم غنیمت است و می دانم چقدر طول می  کشد تا اثری درخور خلق کنم.من از پایانِ زندگی نمی ترسم؛من آن را واقعیتی می دانم که باید هرکس خود را برای آن آماده کند.همچنان حسِ کنجکاوی حفظ کرده ام از اینکه نوه هایم چه خواهند کرد؟نتایج آخر هفته فوتبال چه می شود؟ومسائلی ازین قبیل و البته هنوز چیزهایی برای تجربه کردن در زمان پیری برای من وجود دارد.کارهایی مثل نوشتن قطعاتی شگفت انگیز».

 

به پدربزرگ فکر می کنم. زندگیش هیجان زیادی نداشته. روزهاش شبیه هم بوده. یک عمر صبح زود می رفته بیرون و شب بر می گشته. و حالا 10 سالیه که کار نمی کنه. و مریض نیست. اصلاً مریض نیست با وجودی که امسال 86ساله شد تاحالا به طور جدی دکتر نرفته. یعنی همین یه اتفاق هیجان انگیز رو هم از زندگیش خط زدن. پدر یزرگ درویش بوده. الانم همه بهش می گن درویش. درویشی هم زندگی کرده. چیزی نذاشته برای روز مباداش.در حال زندگی کرده.نه دیروز و فردا.در زندگیش از هیچ چیزی درس نگرفته. نمی خواسته بگیره.خودش که می گه اشتباهات زیادی تو زندگیش داشته  اما اگه پیش بیاد دوباره همون اشتباهو تکرار می کنه. و من تعجب می کنم از حرفش. پدربزرگم درویشه. قبلنا سنگ می خورده موقع ذکر.ولی حالا پشیمونه.اما اگه پیش بیاد دوباره سنگ می خوره. جوونیاش دستش به داخل شکسته. نمی تونه  کف دستشو کامل باز کنه. ولی باهاش مشکلی نداره.و این پدربزرگ گاهی میاد خونه ی ماو فضا کاملاً عوض می شه. پدربزرگ آدم شوخی نیست.اما خونه که میاد من احساس می کنم خونه می خنده.

من مفهوم انتزاع رو از درویش یاد گرفتم. داشتم برای چندمین بار فیلم«زندگی دیگران» رو می بلعیدم که تو یکی از سکانساش که یه کم سانسور لازم داشت بهم گفت:« پسر این فیلما بی ایمونی می آره.» بعد سریع پشتش اومد که:« البته نه برای تو!»

اما جالبترین نکته این لابه لاها گیر کرده. پدربزرگ 10 ساله که به چیزی فکر نمی کنه. 10 ساله که کاری انجام نمی ده. 10 ساله که نمی ره پیش پیرمردا توپارک بشینه اختلاط کنه.10 ساله وقت مردنش شده اما نمی میره.هیچ نشانه ای از مردن تو وجودش نیست.اما جوری رفتار می کنه که انگار همین حالا  قراره بمیره. 10 ساله که یه مرده ی زنده س که از زندگیش لذتی نمی بره.پس مجبور شده برا زندگیش دلیل پیدا کنه.می گه فشار خون داره اما تو 5 سال گذشته که من هر هفته فشارشو چک می کنم هیچ وقت ندیدم فشارش غیر نرمال باشه.و جوری از درد معده ش می ناله که یک محتضر از درد مرگ می ناله.و من عین ابلها هر بار که می ناله می گم:« درویش هیشکی تا حالا از درد معده نمرده» و اون فقط لبخند می زنه.

درویش کارش تو این دنیا خیلی وقته تموم شده.خیلی وقته منتظره.و من  دوسش دارم .

 

بعد التحریر: اون جمله ی اول متن مال پدربزرگم نیست. مال «گونتر گراس»ه

 

نظرات  (۹)

  • روزگار نیمه خاص فرناز
  • ممنون از لطفت.اما زندگی کردن یه چیز دیگه است.منظورم با اینجور ژدربزرگ ها بودن و خیلی چیزارو زندگی کردن خیلی متفاوت تر از سوال کردن غیر حضوریه.مرسی
    پاسخ:
    خواهش می کنم. خلاصه به اندازه کف دستت که می تونی َآب بخوری
    ژنرال عزیز:1. سلام2. چه طور نمی دونه؟مگه از اوجدی مراغه ای کمتره؟3. جوابی ندارم. فقط این که خدا نسلمون رو منقرض کنه انشالله4. البته درویش خیلی حرف نمی زنه.اما اگه بزنه ازین خفن ترشو می زنه.5. این یارو که می گی. برادر پابلو پیکاسوه.از خودمونه.فعلا که پرشین بلاگ اجازه نمی ده.عوض می کنم حتما!.کدوم عکس رو بزارم؟
    خظ سوم نوشتم مال خود خودمه ولی دوس دارم بدونم  خط سوم نوشتمو قبلا از کی شنیدی؟!!
    پاسخ:
    نیچه
    سلام نه همه ی اشتباهاتم که تکرار نمی کنم البنه سعی می کنم ولی اشتباه مربوط به تو و ژنه رو تضمین می کنم که تکرار بشه پس پاسه گلی که دادم رو ندیدی؟ بازی با مستقل رفته بودم تو حاشیه
    زرده ی بزرگوار:امشب داشتم فیلم جدال تیمما و آذربایجان رو نگاه می کردم.جاتون خالی.به یه نکته ی اساسی پی بردم.شوما که دوتا تک به تک و یه پنالتی رو مرحوم فرمودین،چه طور نبرد با مستقل این قدر آتیشی شدین و ترک میدان نمودی؟
    نظرم عوض شد.خدا می تونه دکتر هم باشه.اگه تو چشم من جا بشه.
    صلا خدا دکتره؟
    فکر نکنم.حداقل در این برهه ی زمانی
    نیچه و ننت تقریبا توی یه مایه هستن نهههههه؟؟؟صلا؟؟؟دشمن؟یعنی من دشمن ننتم صلا؟؟؟اگه بابابزرگ توئه که حتما همین جوره که میگی منظورم این بود که این ادبیات یه ادبیات غربی بود به پیرمردای ما(یعنی پیر مردای من تو گلزار اوحدی مراغه ای و نفیسه و کریم مسلک و سپانلو)نمیاد.
    پاسخ:
    نه خیلی شبیه هم نیستن. دشمن چیه بابا شما هر دو تاج سرین. می پذیرم.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی